تارگت (target) چیست و انواع آن در فروش + آموزش تارگت زدن

دسترسی سریع به موضوعات

تارگت تبلیغاتی به هدفی اشاره دارد که توسط یک کسب و کار یا سازمان برای تبلیغ و ترویج محصولات یا خدمات خود تعیین می شود. این تارگت می تواند شامل مواردی مثل تعداد نمایش تبلیغات، تعداد کلیک ها، تعداد مشتریان جدید، یا حتی افزایش درآمد باشد. در واقع، تارگت تبلیغاتی نشان دهنده اهدافی است که تیم بازاریابی و تبلیغات به منظور افزایش شناخت مشتریان و فروش محصولات تعیین می کند.

تارگت زدن انواع مختلفی دارد این انواع تارگت ها به کسب  وکارها کمک می کنند تا استراتژی های فروش خود را بهینه  سازی کرده و عملکرد تیم فروش را به صورت دقیق  تری ارزیابی کنند.

تارگت (Target) چیست؟

در تبلیغات، “تارگت” به گروه خاصی از افراد اشاره دارد که یک کسب و کار تصمیم می گیرد ، محصولات یا خدمات خود را به آن ها عرضه کند. این گروه به عنوان مخاطب هدف یا بازار هدف شناخته می شود و انتخاب آن بر اساس ویژگی های جمعیت  شناختی، جغرافیایی، روانشناختی و رفتاری انجام می شود.

هدف از تعیین تارگت، بهینه سازی استراتژی های بازاریابی و افزایش اثر بخشی تبلیغات است. با شناسایی دقیق بازار هدف، کسب و کارهای هوشمند می توانند پیام های تبلیغاتی خود را به صورت هدفمند تر و مؤثرتری به مخاطبان مناسب برسانند.

انتخاب این گروه بر اساس ویژگی های مختلفی انجام می شود که شامل موارد زیر است:

در تارگت زدن ویژگی های جمعیت  شناختی چه نقشی دارند؟

به طور کلی، ویژگی های جمعیت شناختی (Demographic) در تارگت زدن نقش مهمی در تعیین بازار هدف دارند. این ویژگی ها شامل موارد زیر می شوند:

سن (Age) : سن افراد تأثیر زیادی بر نیازها، ترجیحات، و رفتارهای آن ها دارد. مثلاً، یک شرکت تولیدکننده اسباب  بازی ممکن است کودکان بین 3 تا 10 سال را به عنوان بازار هدف خود انتخاب کند.

جنسیت (Gender) : جنسیت نیز تأثیرگذار است. مثلاً، یک برند لباس ممکن است بازار هدف خود را بر اساس جنسیت (مرد یا زن) تعیین کند.

درآمد (Income) : درآمد افراد نقش مهمی در توان خرید آن ها دارد. برای مثال، یک شرکت خودروساز ممکن است بازار هدف خود را به افراد با درآمد بالا تعیین کند.

سطح تحصیلات (Education Level) :سطح تحصیلات نیز تأثیر دارد. مثلاً، یک شرکت فناوری ممکن است به دانش آموختگان دانشگاه های فنی و مهندسی توجه کند.

وضعیت تأهل و تعداد اعضای خانواده: این ویژگی ها نیز مهم هستند. مثلاً، یک شرکت مسافرتی ممکن است به زوج ها و خانواده ها تبلیغ کند.

با توجه به این ویژگی ها، تبلیغ  دهندگان می توانند با دقت بیشتری تارگت های خود را انتخاب کنند و استراتژی های بازاریابی خود را به طور مؤثر تر طراحی کنند.

ارتباط تارگت (Target)  با ویژگی های جغرافیایی

به طور کلی ، ویژگی های جغرافیایی (Geographic) در تارگت زدن نقش مهمی در تعیین بازار هدف دارند. این ویژگی ها شامل محل زندگی ، شهر، منطقه ، کشور، و حتی شرایط آب و هوایی می شوند. دعوت به توجه به این نکات:

محل زندگی (Residence) : محل زندگی افراد تأثیر زیادی بر ترجیحات و نیازهای آن ها دارد. مثلاً، یک شرکت تولیدکننده تجهیزات ورزشی ممکن است بازار هدف خود را در مناطقی با فرهنگ ورزشی قوی مانند کالیفرنیا یا استرالیا قرار دهد.

شهر و منطقه (City and Region) : تفاوت های فرهنگی، اقتصادی، و اجتماعی بین شهرها و مناطق مختلف نقش مهمی در تارگت گیری دارند. برای مثال، یک برند مد ممکن است بازار هدف خود را در شهرهای مدرن و پویا مانند نیویورک، پاریس، یا طوطی نشین های غرب تهران قرار دهد.

کشور (Country) : محدوده جغرافیایی کشورها نیز تأثیرگذار است. مثلاً، یک شرکت تولیدکننده لوازم آرایشی ممکن است بازار هدف خود را در کشورهای با فرهنگ آرایشی قوی مانند کره جنوبی یا ژاپن قرار دهد.

شرایط آب و هوایی (Climate) : شرایط آب و هوایی نیز تأثیر دارد. برای مثال، یک برند لباس زمستانی ممکن است بازار هدف خود را در مناطق سردسیر و کوهستانی قرار دهد، در حالی که یک برند لباس شنا ممکن است به مناطق ساحلی و گرمسیر توجه کند.

با توجه به این ویژگی ها ، تبلیغ دهندگان می  توانند استراتژی های بازاریابی خود را به  طور دقیق  تر واکنش  گر کنند و به مخاطبان مورد نظر خود نزدیک  تر شوند.

تارگت زدن به علاوه استفاده از ویژگی های روانشناختی

به طور کلی، ویژگی های روانشناختی (Psychographic) در تارگت زدن به جنبه  های داخلی و نفسی افراد متمایل است. این ویژگی ها شامل موارد زیر می شود:

سبک زندگی (Lifestyle) : سبک زندگی فرد ، عادات روزانه ، فعالیت های تفریحی ، ترجیحات مسکن ، تغذیه ، و تفاوت های فرهنگی را شامل می شود. مثلاً ، یک فرد ممکن است به سبک زندگی بازیکنان ورزشی علاقه داشته باشد یا به سبک زندگی هنرمندان و هنردوستان علاقه  مند باشد.

ارزش ها (Values) : ارزش ها نشان دهنده اولویت ها و اصول اخلاقی فرد است. افراد ممکن است به ارزش های محیط زیست، عدالت اجتماعی ، خانواده ، مذهب ، یا مسائل دیگر اهمیت بدهند.

علایق (Interests) : علایق فرد در زمینه های مختلف مانند هنر، ورزش ، موسیقی ، مسافرت ، تکنولوژی، طبیعت، و غیره، تأثیرگذار است. مثلاً، یک فرد علاقه مند به موسیقی کلاسیک باشد یا به مسافرت به مناطق جدید علاقه داشته باشد.

نگرش ها (Attitudes) : نگرش ها نسبت به مسائل مختلف نشان  دهنده دیدگاه ها و باورهای فرد است. این می تواند شامل نگرش ها نسبت به تکنولوژی، سیاست، مذهب، تفریحات، و غیره باشد.

شخصیت (Personality) : شخصیت فرد نقش مهمی در تصمیم  گیری ها و تعاملات او با محیط دارد. این شامل ویژگی هایی مانند خوش  رویی، ترجیح های اجتماعی، انعطاف  پذیری، و سایر ویژگی های شخصیتی است.

با توجه به این ویژگی ها، شرکت ها و تبلیغ  دهندگان می توانند تارگت های خود را با دقت بیشتری انتخاب کنند و استراتژی های بازاریابی خود را به  طور مؤثر تر طراحی کنند. به عنوان مثال، یک شرکت تولیدکننده محصولات ارگانیک ممکن است به افرادی که به سلامتی و محیط زیست اهمیت می دهند، توجه کند.

نقش ویژگی های رفتاری در تارگت زدن

ویژگی های رفتاری (Behavioral) در تارگت زدن نقش مهمی در تعیین بازار هدف دارند. این ویژگی ها به الگوهای رفتاری افراد اشاره دارند و شامل موارد زیر می شوند:

الگوهای خرید (Purchase Patterns) : رفتار خرید افراد، مثل فرکانس خرید، میزان خرید، و نوع محصولاتی که خریداری می کنند، تأثیرگذار است. برای مثال، یک فروشگاه آنلاین ممکن است مشتریانی را هدف قرار دهد که به خریدهای آنلاین علاقه مند هستند و به تخفیف ها و پیشنهادات ویژه واکنش مثبت نشان می دهند.

میزان وفاداری به برند (Brand Loyalty) : افرادی که به یک برند وفادار هستند، ممکن است به عنوان بازار هدف انتخاب شوند. این ویژگی نشان  دهنده ارتباط مستقیم با برند و تمایل به تکرار خرید از آن برند است.

میزان استفاده از محصول (Product Usage) : این ویژگی به میزان استفاده افراد از محصولات یا خدمات مرتبط با کسب  وکار اشاره دارد. مثلاً، یک شرکت تولید کننده مواد غذایی ممکن است به افرادی تبلیغ کند که مصرف روزانه غذاهای آماده دارند.

واکنش به تبلیغات (Response to Advertising) : نحوه واکنش افراد به تبلیغات نیز مهم است. این شامل واکنش های مثبت (مثل خرید محصول) یا منفی (مثل عدم توجه به تبلیغ) به تبلیغات می شود.

تعیین بازار هدف به کسب و کارها کمک می کند تا استراتژی های بازاریابی خود را بهینه سازی کنند و منابع خود را به صورت مؤثرتری استفاده کنند. با شناسایی دقیق بازار هدف، کسب و کارها می توانند پیام های تبلیغاتی خود را به صورت هدفمندتر و مؤثرتر به مشتریان برسانند.

انواع تارگت زدن در فروش

در فروش، تعیین تارگت به روش های مختلفی انجام می شود که هر کدام بسته به نوع کسب و کار و استراتژی های فروش متفاوت هستند. در اینجا چند نوع رایج از تارگت های فروش آورده شده است:

تارگت فروش روزانه  (Daily Sales Target)

به طور کلی، تارگت فروش روزانه یک معیار مهم در برنامه ریزی و مدیریت فروش است. این متن را گسترده تر برایتان توضیح می دهم:

تعریف :  تارگت فروش روزانه به میزان فروشی اشاره دارد که یک کسب و کار یا یک تیم فروش در هر روز کاری باید دست یابد.

محاسبه :  برای محاسبه تارگت فروش روزانه، کل تارگت فروش مورد نظر را بر تعداد روزهای کاری در دوره مشخص (مثلاً ماه) تقسیم می کنیم.

مزایا :

تمرکز روزانه: با تعیین تارگت فروش روزانه، تیم فروش می تواند هر روز بر روی اهداف کوتاه  مدت خود تمرکز کند و بهبود عملکرد روزانه خود را دنبال کند.

پیگیری دقیق : این روش به کسب و کارها کمک می کند تا فروش روزانه خود را به دقت پیگیری کنند و در صورت نیاز تصحیح  های لازم را انجام دهند.

کاربرد :

معمولاً توسط فروشگاه های زنجیره ای بزرگ، رستوران ها، فروشگاه های خرده  فروشی، و کسب  وکارهایی که نیاز به پیگیری دقیق فروش روزانه دارند، استفاده می شود.

با توجه به این توضیحات، تیم های فروش می توانند با دقت بیشتری به تعیین تارگت های خود بپردازند و بهبود عملکرد روزانه خود را تحقق دهند.

چطور تارگت فروش روزانه را بهینه کنیم؟

به طور کلی، تعیین تارگت فروش روزانه یک معیار مهم در برنامه ریزی و مدیریت فروش است. در ادامه، چند نکته برای بهبود تارگت فروش روزانه را برایتان توضیح می دهم

استراتژی تارگت مناسب را انتخاب کنید :

ابتدا باید تعیین کنید که تارگت فروش شما بر اساس چه استراتژی ای تعیین می شود. آیا می خواهید بر اساس سود، حجم فروش، یا تعداد معاملات تارگت خود را تعیین کنید

استراتژی های مختلف تارگت فروش شامل مبتنی بر سود، حجم، معاملات، و نسبت به دوره های قبلی می شوند.

پیگیری دقیق :

تارگت فروش را به صورت روزانه پیگیری کنید. از نمودارها و گزارش های مناسب استفاده کنید تا عملکرد روزانه را مشاهده کنید.

در صورت نیاز، تغییراتی در تارگت اعمال کنید. ممکن است نیاز به تعدیل تارگت داشته باشید.

ارتباط با تیم فروش :

با تیم فروش در مورد تارگت ها صحبت کنید. اطمینان حاصل کنید که همه اعضا از تارگت هایشان آگاهی دارند و تمرکز خود را بر روی آن ها دارند.

از ابزارهای مدیریت فرایند فروش مانند CRM استفاده کنید.

تعیین اهداف عملیاتی :

به جای تنها تعیین تارگت کلی، اهداف عملیاتی را نیز تعیین کنید. مثلاً تعداد تماس های تلفنی، ملاقات ها، یا معاملات.

استفاده از ابزارهای بصری :

از نمودارها، گراف ها، و داشبوردها برای نمایش تارگت ها و عملکرد فروش استفاده کنید. این ابزارها به تیم فروش کمک می کنند تا بهتر از عملکرد خود آگاهی پیدا کنند.

با اجرای این مراحل، تیم فروش شما می تواند به تارگت های روزانه خود نزدیک تر شود و عملکرد بهتری داشته باشد.

تارگت فروش هفتگی

به طور کلی، تارگت فروش هفتگی یک معیار مهم در برنامه ریزی و مدیریت فروش است. این نوع تارگت برای یک بازه زمانی هفته ای تعیین می شود و به تیم فروش کمک می کند تا عملکرد خود را در بازه های زمانی کوتاه تر ارزیابی کنند.

مزایا:

انعطاف پذیری بیشتر : تارگت فروش هفتگی به تیم فروش اجازه می دهد تا در طول هفته استراتژی های خود را تنظیم کنند. این انعطاف به آن ها اجازه می دهد تا به تغییرات بازار و شرایط متغیر بهتر پاسخ دهند.

ارزیابی دقیق تر : با تعیین تارگت های هفتگی، تیم فروش می تواند عملکرد خود را در بازه های زمانی کوتاه تر ارزیابی کند و در صورت نیاز تصحیح های لازم را انجام دهد.

کاربرد :

شرکت های حمل و نقل بار : این شرکت ها معمولاً با تعیین تارگت های هفتگی می توانند به بهبود عملکرد تیم های حمل و نقل خود بپردازند.

شرکت های پیک : تارگت های هفتگی برای پیک ها نیز مفید است، زیرا به آن ها اجازه می دهد تا در طول هفته به بهترین شکل ممکن تحویل ها را انجام دهند.

کمپانی های داروسازی : این شرکت ها نیز روی تارگت های هفتگی کار می کنند تا به توزیع دقیق تر داروها در بازار بپردازند.

با اجرای این مراحل، تیم فروش می تواند به تارگت های هفتگی خود نزدیک تر شود و عملکرد بهتری داشته باشد.

تارگت فروش ماهانه

به طور کلی، تعیین تارگت فروش ماهانه یک معیار مهم در برنامه ریزی و مدیریت فروش است. این نوع تارگت برای یک ماه تعیین می شود و به کسب و کارها کمک می کند تا روند فروش خود را در بازه های زمانی طولانی تر بررسی کنند.

مزایا:

تارگت های بلند مدت تر : تعیین تارگت فروش ماهانه به تیم فروش اجازه می دهد تا تارگت های بلندمدت تری داشته باشند. این به آن ها اجازه می دهد تا به بهبود عملکرد خود در طول مدت زمان بیشتری بپردازند.

ارزیابی ماهانه : با تعیین تارگت های ماهانه، تیم فروش می تواند عملکرد خود را در بازه های زمانی طولانی تر ارزیابی کند و در صورت نیاز تصحیح های لازم را انجام دهد.

کاربرد :

این شرکت ها نیاز به پیگیری دقیق فروش ماهانه دارند تا به توزیع دقیق تر داروها در بازار بپردازند.همچنین، کسب و کارهای دیگر نیز می توانند از تارگت های ماهانه برای بهبود عملکرد خود استفاده کنند.

با اجرای این مراحل، تیم فروش می تواند به تارگت های ماهانه خود نزدیک تر شود و عملکرد بهتری داشته باشد.

تارگت فروش فصلی

توضیح: این تارگت برای یک فصل (سه ماهه) تعیین می شود و معمولاً برای کسب و کارهایی که فروش فصلی دارند، مناسب است.

مزایا : این روش به کسب و کارها کمک می کند تا عملکرد خود را در بازه های زمانی طولانی تر ارزیابی کنند و استراتژی های خود را بر اساس تغییرات فصلی تنظیم کنند.

کاربرد :  کسب و کارهایی که فروش آن ها تحت تأثیر فصل ها قرار می گیرد، مانند فروشگاه های لباس و تجهیزات ورزشی.

تارگت فروش سالانه

توضیح: این نوع تارگت برای یک سال تنظیم می شود و به کسب و کارها کمک می کند تا تارگت های بلندمدت خود را تعیین و پیگیری کنند.

مزایا: این روش به کسب و کارها کمک می کند تا برنامه ریزی بلند مدتی داشته باشند و عملکرد سالانه خود را ارزیابی کنند.

کاربرد: بیشتر شرکت های بزرگ مثل شرکت های تجهیزات و ماشین آلات صنعتی، بر روی تارگت های سالانه کار می کنند.

تارگت فروش مبتنی بر سود  (Profit-Based Sales Target)

در این روش، تارگت فروش بر اساس میزان سود مورد انتظار تعیین می شود. به عبارت دیگر، هدف اصلی تعیین تارگت، بهبود سودآوری کسب و کار است.

مزایای این روش عبارتند از:

تمرکز بر سود: تیم فروش با تارگت مبتنی بر سود، بهبود سودآوری را در نظر می گیرد و تلاش می کند تا فروش را به نحوی انجام دهد که سود کسب و کار را افزایش دهد.

ترکیبی از فروش و سود: این روش به کسب و کار اجازه می دهد تا علاوه بر افزایش فروش، به سودآوری نیز توجه کند.

کاربرد:

کسب و کارهایی که به دنبال افزایش سودآوری هستند، از تارگت مبتنی بر سود استفاده می کنند. به عنوان مثال، شرکت های تجهیزات و ماشین آلات صنعتی معمولاً از این روش استفاده می کنند تا هم فروش خود را افزایش دهند و هم سود خود را بهبود بخشند.

تارگت فروش بر اساس حجم

به طور کلی، تعیین تارگت فروش بر اساس حجم (تعداد واحدهای فروخته شده) یک معیار مهم در مدیریت فروش است. در این روش، هدف اصلی تعیین تارگت، بهبود حجم فروش و افزایش تعداد واحدهای فروخته شده است. به عبارت دیگر، کسب وکارها با تارگت مبتنی بر حجم، به دنبال افزایش سهم بازار خود هستند.

مزایا:

تمرکز بر حجم فروش: تعیین تارگت بر اساس حجم به تیم فروش اجازه می دهد تا تمرکز بیشتری بر افزایش تعداد واحدهای فروخته شده داشته باشند.

ارتباط با سهم بازار: این روش به کسب و کارها کمک می کند تا بهبود حجم فروش خود را در مقایسه با رقبا و سهم بازار رقبا ارزیابی کنند.

کاربرد:

کسب و کارهای بازاریابی و فروش: این شرکت ها معمولاً از تارگت مبتنی بر حجم استفاده می کنند تا به تعداد بیشتری محصول فروش دهند و سهم بازار خود را افزایش دهند.

با اجرای این مراحل، تیم فروش می تواند به تارگت های حجمی خود نزدیک تر شود و عملکرد بهتری داشته باشد.

تارگت فروش مبتنی بر فعالیت

به طور کلی، تعیین تارگت فروش مبتنی بر فعالیت یک روش مهم در مدیریت فروش است. در این روش، تارگت فروش بر اساس فعالیت های خاصی مانند تعداد تماس های فروش، جلسات با مشتریان یا دموهای محصول تعیین می شود. به عبارت دیگر، هدف اصلی از تارگت مبتنی بر فعالیت، بهبود فرآیندهای فروش و تمرکز بر فعالیت هایی است که منجر به فروش می شوند.

مزایا:

تمرکز بر فعالیت های خاص: تعیین تارگت فروش بر اساس فعالیت های خاص به تیم فروش اجازه می دهد تا به بهبود فرآیندهای فروش خود بپردازند. این روش به آن ها اجازه می دهد تا تمرکز بیشتری بر فعالیت هایی که می توانند نتیجه گیری مثبت در زمینه فروش داشته باشند، داشته باشند.

ارتباط با سهم بازار: تیم فروش می تواند با تعیین تارگت های مبتنی بر فعالیت، به بهبود حجم فروش خود در مقایسه با رقبا و سهم بازار رقبا ارزیابی کند.

کاربرد:

کسب و کارهای بازاریابی و فروش: این شرکت ها معمولاً از تارگت مبتنی بر فعالیت استفاده می کنند تا به تعداد بیشتری محصول فروش دهند و سهم بازار خود را افزایش دهند.

با اجرای این مراحل، تیم فروش می تواند به تارگت های مبتنی بر فعالیت خود نزدیک تر شود و عملکرد بهتری داشته باشد.

تارگت ترکیبی

به طور کلی، تعیین تارگت فروش ترکیبی یک روش مهم در مدیریت فروش است. در این روش، تارگت شامل ترکیبی از چندین نوع تارگت مختلف می شود و به کسب و کارها کمک می کند تا تارگت های چندگانه ای را دنبال کنند.

مزایا:

استراتژی های ترکیبی: تعیین تارگت ترکیبی به کسب و کار اجازه می دهد تا استراتژی های فروش خود را بهینه سازی کرده و عملکرد تیم فروش را به صورت دقیق تری ارزیابی کند.

پویایی و انعطاف پذیری: این روش به کسب و کارها اجازه می دهد تا تارگت های مختلف را با توجه به شرایط متغیر تعیین کنند.

کاربرد:

کسب و کارهای پیچیده: این شرکت ها نیاز به پیگیری چندین تارگت مختلف دارند، مثل تعداد تماس های فروش، جلسات با مشتریان، یا دموهای محصول. از تارگت ترکیبی برای بهبود عملکرد فروش خود استفاده می کنند.

با اجرای این مراحل، تیم فروش می تواند به تارگت های ترکیبی خود نزدیک تر شود و عملکرد بهتری داشته باشد.

آموزش تارگت زدن در فروش

برای تعیین تارگت در معاملات، می توانید از روش های مختلفی استفاده کنید. در اینجا چند روش رایج و مؤثر برای تعیین تارگت آورده شده است:

نسبت ثابت سود به زیان

توضیح: یکی از ساده ترین روش ها، تعیین نسبت ثابت سود به زیان است. برای این کار، فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر را اندازه گیری کرده و سپس این فاصله را در نسبت دلخواه سود به زیان ضرب کنید.

مزایا: این روش به شما کمک می کند تا ریسک معاملات خود را مدیریت کنید و سود مورد انتظار را به صورت دقیق تری تعیین کنید. با داشتن یک نسبت ثابت، می توانید به راحتی تصمیم بگیرید که آیا یک معامله ارزش ریسک کردن را دارد یا خیر.

کاربرد: این روش برای معامله گرانی که به دنبال مدیریت ریسک و سودآوری پایدار هستند، مناسب است. به عنوان مثال، اگر نسبت سود به زیان شما 1به 3 باشد، به این معناست که برای هر واحد ریسک، سه واحد سود مورد انتظار دارید.

سطوح حمایت و مقاومت

توضیح: استفاده از سطوح اخیر حمایت و مقاومت نیز یک روش محبوب است. این سطوح موانعی جدی برای حرکات قیمت هستند و می توانید تارگت خود را به گونه ای تعیین کنید که قیمت مجبور نباشد از این سطوح عبور کند.

مزایا: این روش به شما کمک می کند تا تارگت های خود را بر اساس نقاط کلیدی بازار تعیین کنید و از تغییرات ناگهانی قیمت جلوگیری کنید. سطوح حمایت و مقاومت معمولاً نقاطی هستند که قیمت در گذشته به آن ها واکنش نشان داده است.

کاربرد: این روش برای معامله گرانی که به تحلیل تکنیکال علاقه مند هستند و به دنبال استفاده از نقاط کلیدی بازار برای تعیین تارگت هستند، مناسب است. به عنوان مثال، اگر قیمت به سطح حمایت نزدیک شود، می توانید تارگت خود را در نزدیکی سطح مقاومت بعدی قرار دهید.

بازتاب الگو

توضیح: در این روش، از ارتفاع الگو برای تعیین میزان رشد قیمت بعد از شکست مقاومت استفاده می شود. این رویکرد به شما کمک می کند تا فاصله صحیح را برای تارگت خود محاسبه کنید.

مزایا: این روش به شما کمک می کند تا تارگت های خود را بر اساس الگوهای قیمتی تعیین کنید و از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی حرکات بازار استفاده کنید. الگوهای قیمتی مانند سر و شانه، مثلث ها و پرچم ها می توانند به شما در تعیین تارگت کمک کنند.

کاربرد: این روش برای معامله گرانی که به دنبال استفاده از الگوهای قیمتی برای تعیین تارگت هستند، مناسب است. به عنوان مثال، اگر یک الگوی سر و شانه معکوس تشکیل شود، می توانید تارگت خود را بر اساس ارتفاع الگو تعیین کنید.

نقاط بازگشتی  (Pivot Points)

توضیح: این نقاط به عنوان سطوح حمایت و مقاومت عمل می کنند و می توانند فرصت های خوبی برای ترید فراهم کنند. با استفاده از این نقاط، می توانید تارگت های خود را به صورت دقیق تری تعیین کنید.

مزایا: این روش به شما کمک می کند تا تارگت های خود را بر اساس نقاط بازگشتی بازار تعیین کنید و از تغییرات ناگهانی قیمت جلوگیری کنید. نقاط بازگشت معمولاً با استفاده از قیمت های حداکثر، حداقل و بسته شدن روز قبل محاسبه می شوند.

کاربرد: این روش برای معامله گرانی که به دنبال استفاده از نقاط بازگشتی برای تعیین تارگت هستند، مناسب است. به عنوان مثال، اگر قیمت به نقطه بازگشتی نزدیک شود، می توانید تارگت خود را در نزدیکی سطح مقاومت بعدی قرار دهید.

این روش ها به شما کمک می کنند تا تارگت های خود را به صورت مؤثرتری تعیین کنید و معاملات خود را با اطمینان بیشتری انجام دهید. با استفاده از این روش ها، می توانید ریسک معاملات خود را مدیریت کرده و سودآوری خود را افزایش دهید.

advanced divider
برخی از نظرات مشتریان

مشاوره رایگان

در سریع ترین زمان کارشناسان فنی ما با شما تماس خواهند گرفت.

این محتوا را به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه